دبستان که می رفتم، اصلا انشام خوب نبود، همیشه چهار فصلو از روی کتاب انشا حفظ بودم و همیشه هم یکیش موضوع انشای امتحان نهایی بود…
از انشاهای دوران راهنمایی خاطره ای ندارم، انقدر شاگرد درسخونی بودم که Default نمره انشا، خط و نقاشی و ورزشم، به خاطر خراب نکردن معدل ۲۰، ۲۰ بود!
اولین باری که حس کردم، می تونم بنویسم، دوم دبیرستان بود، خانم پاک سرشت، معلم ادبیات ما بودن و یه روز به همه گفتن که از چند تا موضوعی که توی یکی از تمرین های کتاب ادبیات اومده بود، یکیو انتخاب کنید و همینجا سر کلاس بنویسید..
من شروع کردم به نوشتنِ «کاش یک اسباب بازی بودم»، هنوز یه سری از جملاتش یادمه، داوطلبی رفتم و سر کلاس خوندمش، تمام مدتی که نوشتمو بلند میخوندم، نیم نگاه هم به هیچکی ننداختم، هیچ ایده ای از عکس العمل بقیه نداشتم..
تموم که شد، خانوم پاک سرشت، اولین نفری بود که واسم دست زد و اضافه کرد، تو این همه سال تدریس، اولین باره به یه انشا، نمره ۲۰ میدم…
هنوز اون انشا رو دارم، سر یه فرصت تایپش می کنم و رو همین سایت منتشرش می کنم؛ هنوز هم اون انشا رو از تمام متن هایی که توی این سالها نوشتم، بیشتر دوست دارم هرچند تک تک خط هایی که برای خودم، ماهنامه مهندسی پزشکی، لوتوس و.. نوشتم واسم عزیزن.
و اما هدف اصلی از این نوشتار: خانم پاک سرشت عزیز، از شما ممنونم و امیدوارم که همیشه، هرکجا که باشید، شاد و پیروز باشید.
پینوشت: در این تاریخ که ۱۸ مهر ۱۴۰۲ هست و دارم این پینوشت رو مینویسم، شونزده سال از روزی که این یادداشت رو نوشتم، میگذره و هنوز اون انشا روتایپ نکردم که منتشر کنم. ولی یه روز خوب بالاخره میرسه که انشای فوقالذکر رو تایپ میکنم و بالاخره منتشرش میکنم! قول میدم…
چه جالب! اما من اصلا اولین انشام رو یادم نیست!!!
اما…
«خانوم پاک سرشت عزیز، از شما ممنونم و امیدوارم که همیشه، هرکجا که باشید، شاد و پیروز باشید.» به خاطر تربیت مهسا خانوم!!! 😉 😛
معلمها روی سرنوشت خیلی از ماها تاثیر جدی گذاشتند، اونهایی که ما را از بخشی از دانش و آگاهی دور کردند و آنهایی که ما را به آینده امیدوار کردند و آشتیمان دادند با فرهیختگی.
و چه سخت است دیدن وضعیت فعلی آموزش و پروش سرشار از معلمان نوع اول و کمیابی معلمان فرهیخته گروه دوم.
بابا تو هم که همه درسات ۲۰ بود
با این درس خوندنت حالمونو به هم زدی
با آنی موافقم.
با صادق هم.
و با جمله اول فرشته هم.
در کل با مطلب هم.
—–
پ.ن.
با قسمت دوم نظر فرشته موافق نیستم 😀
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون به نظرم این تربیته رو خانم پاک سرشت نکردن. مامان اینا بودن. 😉
اینم یه کامنت عجیب از منیره.
سلام خوش به حال معلمت که شاگر د خوبی مثل تو داشته
موفق باشی/از سایت وی ویو مزاحم میشم:)
مهسا جونم تو اخلاقتم بیسته!!!!!!!!!!!!!!! فکرشو بکن!!!!!!!!!!!!