می نویسم تا روایت کنم، خودم را؛ غم ها، شادی ها، روزمرگی ها، دلبستگی ها، ترس ها و امیدهایم را…
می نویسم تا روایت کنم، اطرافیانم را؛ کوچک و بزرگ، دور و نزدیک…
می نویسم تا بر سرنوشتم حکومت کنم، بسازم آنچه می خواهم و محو سازم هر آنچه بر نمی تابم…
می نویسم تا جهان هر آنچه باشد که من می خواهم…
می نویسم تا مالِ من باشد هر آنچه که می خواهم و آن که می دانم…
لازمان، لامکان، ازلی و ابدی…
منم به همین دلایل مینویسم…ولی گاهی زیادی آکواریوم میشه وبلاگم :دی
خوب حالا این سوال پیش می یاد که چرا من می خونم!
فکر کنم من می خونم تا آرامش پیدا کنم. نتیجه این که اگه در مورد جنگ ستارگان یا مثلا فیلم آخر جیمز باند بنویسی (که البته فیلم خوبی هم بود) شاید نخونمش D: