بعد از تاج محل و ناهاری خوشمزه در KFC، راهی قلعه ی سرخ آگرا می شویم.
مشهور است که این قلعه به قبل از دوره ی گورکانی و حکومت مغولی هند بر می گردد و اکبرشاه آن را فتح کرده است. در طی حدود ۹۵ سال، قسمت های مختلف توسط شاهان مختلف، قسمت هایی به آن افزوده شده است. دیوارهای دو تا دور قلعه، منافذی دارند برای شلیک توپ و منافذی دارند برای ریختن روغن داغ روی دشمن!
اکبر شاه، پادشاه چهارم سلسله ی گورکانی هند، پایتخت هند را از دهلی به آگرا تغییر می دهد و این قلعه مقر فرماندهی اش بود. شهر آگرا نیز مدتی اکبرآباد خوانده می شده است.
گویا جهانگیر (از پادشاهان مقتدر سلسله ی گورکانی هند و پدر شاه جهان سازنده ی تاج محل) به گفتگوی ادیان علاقه مند بوده است و حیاطی برای گفتگوی صاحبنظران ادیان ساخته بوده است. نمادهای مذاهب مختلف در این صحن دیده می شود ضمن اینکه اشعاری به فارسی در قسمت های مختلف، کنده کاری شده است. شاید قبلا هم گفته باشم که درزمان حکومت مغول ها در هند (حدود ۳۵۰ سال)، زبان رسمی هند، فارسی بوده است.
کنده کاری ایوان های این قلعه بی نظیر است و پر از نماد های باستانی و ادیان مختلف.
به یک عمارت دیگر می رسیم که جلوی آن ایوانی بزرگ و باز است و دریچه هایی دارد که از هر کدام از این دریچه ها، تاج محل دیده می شود. این قسمت را شاه جهان ساخته است تا حتی پس از مرگ ممتاز عزیزش، با نگاهی، آرامگاهش را ببیند. البته با وجود مه فراوان، تاج محل به سختی رویت شد!
دور تا دور قلعه ی سرخ آگرا دو خندق وجود دارد. در زمان حیاط این قلعه، در خندق اول که از قلعه دورتر است، آب بوده و تمساح و دیگر آبزیان درنده و در خندق نزدیک تر به قلعه، حیوانات درنده ی خشکی از قبیل پلنگ و .. وجود داشتند برای اینکه مانعی باشند برای مهاجمان! این هم از روش های حفاظتی و امنیتی قدیمی!
به یک حیاط می رسیم که بسیار بزرگ است و چهار طرف آن از بالا، ایوان است. در بالای ایوان تختی قراد دارد مشرف به حیاط؛ اینجا جایی است که شاه جهان بازار را برای ممتاز به داخل قلعه می آورده تا ملکه ی محبوبش، لحظه ای از او دور نماند!
اینجا اتاقی هست با سیستم خنک کننده ای بسیار جالب. دیوار اتاق دولایه است از جنس ساروج؛ از میان دو دیوار آب خنک رد می شده و اتاق را خنک می کرده و ساروج در تماس با آب سخت تر می شود.
قلعه ی سرخ آگرا، یک دیوان خاص زیبا دارد و در آن حوالی، اتاق شاه جهان است که در دوطرف آن اتاق هایی برای دو دختر عزیزش از ممتاز بانو. دختران هر کدام دو اتاق دارند؛ یکی برای تابستان و یکی برای زمستان.
و می رسیم به ایوان مخوف! جایی که اورنگ زیب، فرزند شاه جهان پدرش را حصر خانگی کرد و خودش به جای او به تخت نشست. ایوان مخوف از جنس مرمر است و ستون های آن با انواع سنگ های نیمه قیمتی از جمله فیروزه تزئین شده است.
جهانگیر تختی دارد در این قلعه که دور تا دور آن با اشعار فارسی زینت شده و یک ترک بزرگ در گوشه ی آن می بینید. راحل می گوید که انگلیسی ها جهانگیر را نشانه رفته بودند از بیرون قلعه که برخورد توپ، تخت مرمر سیاه را می شکاند و سوراخی هم در دیوار ایوان مقابل بر جای می گذارد که اکنون آرام جای طوطی هاست. اما آسیبی به جهانگیر نمی رسد!!
به ایوان عام قلعه و محل دادخواهی مردم می رسیم. جایگاه پادشاه به شکلی ساخته شده که پادشاه به تمامی گوشه و کنار ایوان اشراف دارد و هیچ یک از ستون ها، جلوی دیدش را نمی گیرد.
در گوشه ی حیاط دیوان عام که بسیار زیباست، یک قبر وجود دارد. راحل گفت که قبر جورج پنجم (؟؟) است که در زمان انگلیسی ها سمتی داشته در این ایالت و پس از وفاتش در هند، همینجا به خاک سپرده شده است.
از نیمه ی حکومت اورنگ زیپ، شکوه امپراتوری مغول در هند رو به افول می گذارد و حمله ی نادر به هند در زمان محمد شاه تیر خلاصی است بر این امپراتوری. در زمان عالم شاه دوم، انگلیسی ها از این ضعف سوء استفاده کرده و حکومت هند را تحت نظر خود می گیرند و استعمار این شبه جزیره بر شبه قاره ی هند آغاز می شود.
قبل از حکومت ۳۵۰ ساله ی مغول ها نیز گویا افغان ها بر هندوستان حکومت می کردند. اصولا همیشه مهاجمان بر هندی ها حکومت می کردند!
ادامه دارد…