کودک فهیم از هندوستان می گوید-قسمت هشتم: تئاتر

06

نوبتی هم باشد نوبت تئاتر است در مرکز فرهنگی Kalakriti

در یک سالن با شکوه و نوساز
با لباس های فاخر
و رقص و آواز فراوان هندی!
ضمن اینکه فیلمی از تئاتری که می بینید هم در پرده ی انتهای صحنه نمایش داده می شود که در یکی از قصرها، اجرا شده.
تئاتر دیدن همیشه خوب است و تئاتر بد وجود ندارد
اما خوب، قصه اش بسیار ضعیف بود یا شاید بگویم هندی اصل!
قدم به قدم شاه جهان از ممتاز بانو تعریف کرد و قربان صدقه اش رفت و ملکه ممتاز همواره خیرخواه مردم بود
وزرا هم به جای خدعه از خیرخواهی و انسان دوستی ملکه می گویند!
متاسفانه ملکه ی خیرخواه سر به دنیا آوردن دوازدهمین یا چهاردهمین فرزند آن هم در کارزار جنگ که شاه جهان عاشق پیشه! که طاقت دوری ممتاز جانش را نداشته و زن پا به ماه بیچاره را در سفر جنگی همراه خود می برد، دار فانی را وداع می گوید و ساخت تاج محل آغاز می شود
شاه جهان با موهایی که یک شبه خاکستری می شوند و قامتی خمیده، شخصا ناظر پیشرفت کار است.
تاج محل تمام می شود و شاه جهان پس از آن حبس خانگی!
در تمام مدت تئاتر، به این فکر می کردم که چقدر دلم می خواهد که ترجمه ی فارسی که از گوشی پخش می شود را بازنویسی کنم و کاش حداقل دوبلورهای ف.ا.ر.س.ی و.ا.ن آن را دوبله کرده بودند!
در انتهای نمایش صحنه، دهن باز می کند و تاج محل از آن بیرون می آید. ماکتی که گوینده ادعا می کند از همان جنس مرمر های تاج محل است و ده سال برای ساخت آن صرف شده است. و اینکه شما می توانید، با تاج محل به همراه شاه جهان و ممتاز بانوی نمایش، عکس بگیرید.
هندی ها از آب هم کره می گیرند!

ادامه د ارد….

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.