شهرزاد

Shahrzad

خیلی فکر کردم که یادم بیاید آخرین باری که هفته ای یک قسمت سریال دیدم، چه سریالی بود ولی یادم نیامد شاید «زیر تیغ» که جسته و گریخته میدیدم
برای «شهرزاد» اما دقیقا باید یک هفته صبر میکردی و اعتراف میکنم که ناامید نمیشدی
همان فضاهای تاریخی و بعضا تئاترگونه حسن فتحی با دیالوگ ها و تکیه کلام ها و امثال و حکم خاص خودش
سختگیری نکنیم در قصه که گاهی قید نقض نکردن حوادث تاریخی را کمی رعایت نکرد، در مجموع سریال چشم نوازی ست
بازی ها، خلاقیت در طراحی لباس و بیشتر از آن خلاقیت در نمایش مفاهیمی به بیندده که نمایش صریح آن در چارچوب قوانین ما نمیگنجند، سریال را دلچسب تر هم میکند، صدای پر از سوز محسن چاووشی، چاشنی ناکامی عشق شهزاد و فرهاد میشود و همه شهرزاد و قصه اش را باور میکنیم
شهرزاد اما تنها یک سریال خوب در برهوت محتوای قابل دیدن نبود، که یک پدیده بود
پدیده ای که سازندگانش سریال را یک مجموعه ی کامل دیده بود، محتوای خوب، پخش درست، استراتژی متمرکز تبلیغات در تمامی رسانه های در دسترس، موسیقی مختص سریال، عرضه گردنبند مرغ آمین که نشان عشق شهرزاد و فرهاد بود و هرگز از معشوق جدا نشد و شاید حالا نشان عشق خیلی ها باشد
سازندگان شهرزاد تلاش دیگری نیز آغاز کردند که هرچند کاملا موفقیت آمیز نبود، مذبوحانه هم نبود: تلاش برای مقابله با دانلود غیر قانونی. هنوز صدای مرد میانسالی که غرولند کنان به بقالی آمده بود تا دی وی دی اصل بخرد چون همسرش حاضر به دانلود نشده بوده و خواسته بوده که حلال ببیند در گوشم است
برگردیم به خود سریال
شخصا هرگز از طرفداران بازی مصطفی زمانی نیستم ولی، در قسمت ۲۴ انقدر به دلم نشست که با فرهاد همدل شدم
و زیباترین قسمت سریال برایم تکرار دوباره هدیه کردن مرغ آمین بود؛ شهرزاد دلخسته و فرهاد دلشکسته سعی در تکرار لحظه ای دارند که درآن  زمان آنچه اکنون از آنها گدشته است از حوالی روحشان هم گذر نکرده بود

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.