فیلم خوبی بود
البته در این آشفته بازار سینما که باید به هر فیلم غیرفارسی گفت خوب!
روایت هایی از زنگی هایی عادی
که گاه می خندی به آنها
نه اینکه کمدی باشد، زندگی در عین تلخی مضحک و خنده دار می شود از دید کسی که بیرون ماجراست..
قسمت هایی که دوست داشتم:
- قانون دانی سرباز جلوی کلانتری
- لهجه ی خراسانی آخوند ماجرا
- صدای پر حسرت زنی که گفت، من یک بار شوهر پیر داشته ام
- زنی که برای طلاق آمده و برای شوهرش لقمه ی کتلت می گیرد
- صدای غرغره ی کودکی که مادرش ترکش کرده و پدرش معتاد است
- ساکت کردن متقاضیان طلاق توسط شاگرد محضر
- شاگرد محضر که به حاج آقا گفت که اگر می خواستی نصیحت کنی در همان مسجد می ماندی، محضر برای چه؟
- زن جوانی که به شوهرش گفت یک جوری باید به تو فهماند که چه داری به سر زندگی خودت و من می آوری..
- پیرمرد فراموشکاری که هنوز از آقاجانش حساب می برد
- و پیرزنی که تمام حرکاتش نمکین است خصوصا بچه داریش
موید باشید!
درود
در جستجوی اطلاعات در مورد مارکز فیلم ساز به شما رسیدم و از نوشته هایتان لذت بردم.