کودک فهیم از هندوستان می گوید-قسمت نهم: آگرا به دهلی

بعد از تئاتر برمی گردیم هتل و راحل تاکید می کند که فردا، ۵٫۵ صبح با وسایلمان، لابی هتل باشیم. ۱۲ همسفرمان، ۱ بعد از ظهر پرواز دارند به تهران!

شب باز هم چرخی در مغازه های هتل می زنیم و تصمیم می گیریم که به اینترنت هم سرکی بکشیم و چند عکس برای مامان و بابا بفرستیم.

اینترنت این هتل، ساعتی ۱۵۰ روپیه است، نصف قیمت هتل جیپور؛ اما نیم ساعت من، یک ربع بیشتر نیست و هندی ها به اندازه ی یک ربع هم که شده، کلاه سرمان می گذارند.

۵٫۵ صبح، check out می کنیم و در لابی هستیم که راحل از راه می رسد و بعد از گرفتن  بسته های صبحانه که کوچکترین شباهتی به آنچه سر میز بود، ندارد، سوار اتوبوس می شویم.

جاده سرد است، خیلی سرد و مه تمام جاده را گرفته است. به امید بخاری هستیم که راحل اعلام می کند که اتوبوس، بخاری ندارد!

با ناباوری می لرزیم تا خورشید درآید!

پس از طی طریق حدودا ۵ ساعته به دهلی می رسیم و همسفران به فرودگاه می رسند و ما پس از آن به هتل Country Inn.

راحل اعلام می کند که دیگر راهنمای ما نیست و موسی، ما را به گشت و گذار در دهلی می برد. راحل اما می گوید که یک روز نیست و آن هم برای رفتن به سفارت ایران برای ویزا که شاید جمعه با ما بیاید ایران. حقیقت اما این است که یک تور بزرگ  از ایران آمده و ما رسما دور زده می شویم!

آدرس مرکز خرید اطراف هتلمان و کرایه های مسیر را از راحل می پرسیم و با او خداحافظی می کنیم. هنوز خیال می کنیم که پس فردا می آید!

امروز بعد از ظهر، تور برنامه ای ندارد و آزاد هستیم.

با رکشا به MG Road می رویم که چندین و چند مرکز خرید دارد. همه را حسابی می گردیم و با اینکه هر دو شدیدا قصد خرید داریم، چیزی برای خرید پیدا نمی کنیم. مارک های لباس هندی، بد برش هستند و بد دوخت و البته با رنگ های مرده! و مارک های معروف نیز انگار برای هند، خط تولید هندی دارند! باید مغازه های بنتون و رنگ و طرح هایش را می دیدید!

دنبال کاجو (بادام هندی) و اچر (ترشی انبه) هستیم. از تمامی مغازه دارها آدرس می گیریم تا می رسیم به یک سوپر مارکت در طبقه ی زیرین یک Mall. قفسه ی کاجو و اچر پیدا می شود و به این ترتیب ما تنها کسانی در تور می شویم که به این کشف بزرگ نائل آمده اند. این را هم بگویم که در انتهای خرید، دو مدل کیسه وجود داست؛ پاکت کاغذی مجانی و پارچه ای چنند روپیه به صورتحساب اضافه می کرد. امان از این هندی ها!

می رسیم به بحث دوست داشتنی شام. تصمیم می گیریم که پیتزا دومینوز را امتحان کنیم. چند روز پیش در جیپور، من لوگوی پیتزا دومینوز را از دور به راحل که داشت ما را به رستوران مک دونالد، در نبش همان خیابان فرعی که دومینوز را دیده بودم، می برد، نشان دادم و پرسیدم مگر آن یکی دومینوز نیست و مگر قرار نیست که مابه التفاوت غذا را خودمان بپردازیم، امروز برای تنوع پیتزا بخوریم و راحل در کمال خونسری گفت که آن تابلو و لوگوی یک بانک است! خوب من هم کمی شک کردم و کمی حرفش را باور ولی امشب در دهلی دیدم که باز هم از آن دروغ های مصلحتی!! اش بوده است!

پیتزایش لذیذ اما چرب است اما می چسبد. در انتظار پیتزا که هستیم کمی تلویزیون هندوستان را نگاه می کنیم که دارد موزیک ویدئو پخش می کند، با ناباوری ریتم آشنا می شنویم. دقت می کنیم خودش است. ملودی آهنگ «سوسن خانوم» با کلیپی مشابه و با همان حال و هوا و همان تیپ فیلمبرداری! حالا اول «بروبچس» بوده اند یا این خواننده ی عزیز هندی، الله اعلم!

باز هم با رکشا، قصد برگشتن داریم و از آنجا که چندین هتل Country Inn در دهلی وجود دارد، به راننده کارت هتل را نشان می دهیم و مطمئن می شویم که بلد است. در میانه ی راه، گوشه ی یک پمپ بنزین، توقف می کند و می گوید که قد دارد به لاستیک هایش باد بزند (گفت هوا، Air!!) و بعد مجددا کارت را برای آدرس از ما می گیرد و راستش را بخواهید تا برسیم به هتل، چندین بار قلب باتری مان ایستاد!

IMG_3853

اینترنت این هتل اما مجانیست. لپ تاپ مهتا مشکل دارد در وصل شدن به شبکه ی هتل، عوضش اما هتل هر روز به ما یک کارت مجانی می دهد.

ادامه دارد…

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.