سفرت سلامت اما…

ای پرنده مهاجر

سفرت سلامت اما

به کجامیری عزیزم قفسه تموم دنیا

روی شاخه های دوری چه خوشی داره صبوری

وقتی خورشیدی نباشه تا همیشه سوت و کوری

میگذره روزای عمرت توی جاده های خلوت

تا بخوای بر گردی خونه گم میشی تو باغ غربت

واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب نشینیم

دلخوشیم به این که شاید سحرو یه روز ببینیم

آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه

تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه

آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه

تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه

میگذره روزای عمرت توی جاده های خلوت

تا بخوای بر گردی خونه گم میشی تو باغ غربت

واسه ما فرقی نداره هر جا باشیم شب نشینیم

دلخوشیم به این که شاید سحرو یه روز ببینیم

آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه

تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه

آخرش یه روزی هجرت در خونتو میکوبه

تازه اون لحظه میفهمی همه آسمون غروبه

ترانه پرنده مهاجر

شاعر » احسان یاورانی

آهنگساز » سیاوش قمیشی

آلبوم » رگبار

تنظیم » رامون

One Reply to “سفرت سلامت اما…”

  1. زیبا و نوستالژیک!
    سفر تنها دلخوشی پرنده مهاجره …

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.