قطعا کسی مزه زهرمار را نچشیده، اگر هم توفیق اجباری داشته و چشیده، محال است که فرصت کرده باشد که در مورد طعم آن توضیحی به دیگران ارائه دهد، چون پس از آن احتمالا دار فانی را وداع گفته است.
اما تجزیه ترکیبات این ماده ثابت کرده که شیرین است. به احتمال قریب به یقین، به دلیل کشنده بودن آن، این طعم را به آن نسبت دادهاند…
اشتباه نکنید، زهر مار هرچند کاربردهای فراوانی در داروسازی دارد، موضوع پست این یکشنبه نیست، قرار است در مورد تلخی و بار معنایی آن در زبان و ادبیات فارسی، باب گفتگو باز شود!
صفت هجران، فراق، مرگ، روزگار، حقیقت، صبر و.. همه تلخ است، عبارات تلخکامی، اوقات تلخی و .. به کرات در ادبیات و حتی محاورات روزمره به کار میرود. کلمه صبر، ایهام نیز دارد، صبر علاوه بر شکیبایی به معنای گیاهی است در نهایت تلخی!
اما تلخی همیشه هم بد نیست:
• بیدمشک اصل، تلخ است،
• روغن بادام تلخ برای سیاه سرفه مفید است،
• قهوه تلخ، آرامشبخش و رفعکننده خستگی است،
• شکلات تلخ برای قلب مفید است و
• هزاران تلخی مفید دیگر!
اما حافظ مانند همیشه نگاهی رندانه به طعم تلخی داشته است:
آن تلخ وش که صوفی ام الخبائثش خواند / اشهی لنا و احلی من قُبله العذری
لطفا هرچه نمونه از تلخ در ادبیات سراغ دارید یا هر تلخی مفیدی می شناسید به این نوشتار اضافه کنید…
پی نوشت: من این یادداشت خنک و بیمزه رو ۱۴ سال پیش نوشنم و نمیدونم که چه جوری، به رتبه دوم گوگل در سرچ عبارت وزین «مزه زهرمار» رسیده. میشه به عنوان یه مورد عجیب در کلاسهای آموزش سئو بهش پرداخته بشه
به نظرم بجای خوندن این یادداشت یا حداقل فکر کردن بهش، پادکست دو میم رو در کست باکس گوش بدین یا اینکه پستهای تکمیلی مربوط به اپیزودهای پادکست دو میم رو در همین بلاگ بخونید.
یه ضرب المثل هست میگه دستش تلخه
صبر تلخ است ولیکن بر شیرین دارد…..
گنگ و نا آشنا و راز آلود
تلخی ی جاودانه ی لبهات
زهرماری که دوستش دارم
مثل سیگار و قهوه و شکلات
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
حافظ