هنوز گشت اول دهلی است و ما در KFC ناهار خورده ایم. امروز تصمیم گرفته ایم که بستی آن را هم امتحان کنیم؛ یک ظرف بزرگ بستنی وانیلی با سس فراوان شکلات و دو تکه کیک بزرگ براونی که گردو هم در بافتش دارد. بسیار عالی و دوست داشتنی!
جایی که ناهار خوردیم و نمی دانم کجاست در ابتدای یک پاساژ بسیار شیک و مدرن است و مغازه هایش تمامی برند ها را که اتفاقا حراج هم هستند دارد. هرچند با عجله ناهار خوردیم به بیش از دیدن یک مغازه نرسیدیم!
به مجموعه ی قطب می رویم. در جنوب شهر دهلی که بر روی خرابههای تعداد زیادی از معابد مربوط به آئین جینیسم ساخته شدهاست و در سنگ های آن هنوز آثار نقشبرجستههای انسانی، گیاهی و انتزاعی آن به شکل آشکار درون بخشهای مختلف مسجد (مسجد قوه الاسلام) دیده می شود.
البته سازه ی مهم این مجموعه، که این توهم را که در خرابه های یونان قدم می زنید را در شما پدید می آورد، منار قطب است که به نوشته ی ویکیپدیا، بلندترین سازه ی آجری جهان است که از مرمر و سنگ سرخ ساخته شده است!
به نقل از ویکیپدیای فارسی:
«قُطُب منار به تقلید از «منار جام» افغانستان، ساخته شد و به پنج طبقه تقسیم شدهاست که در فاصلهٔ هر دو طبقه، ایوان مدوری بهصورت کمربند آن را دربر گرفتهاست. هر طبقه کتیبههائی دارد که موتونی از آیات قرآن و اسامی قطبالدین ایبک، محمد بن سام و دیگر پادشاهان و امرا را شامل میشود. قُطُب منار یکی از اولین و برجستهترین نمونههای معماری هندو-اسلامی است که همراه با چندین سازه باستانی و قرونوسطایی و خرابهٔ دیگر «مجموعهٔ قُطُب» را در دهلی تشکیل میدهد. این بنا در نزدیکی ایستگاه مترو در دهلی نو است.»
می گویند که سابقا می توانید از پله های داخل منار به بالا بروید اما بعد از خودکشی چند جوان عاشق هندی، ورودی آن را بسته اند و تنها از بیرون قابل مشاهده است. موسی می گفت برای ساختن این منار هر قسمت که ساخته می شده پر از کاه می کردند تا بتواننند قسمت های بالاتر را بسازند. در نهایت هم کاه به آسانی از بنا خارج می شود. الله اعلم!
در گوشه ای این مکان یک مدرسه شبیه حوزه ی علمیه با چندین حجره وجود دارد که امروزه از آن استفاده نمی شود و تنها بقایای آن به جا مانده است.
می رسیم به قسمت پر رمز و راز این مجموعه؛ ستونی از آلیازی ناشناخته و مرموز که نه زنگ می زند نه تغییر رنگ و شکل می دهد. بروی آن حکاکی های به زبان سانسکریت وجود دارد.
به نقل از ویکیپدیای فارسی:
«بر اساس اسناد تاریخی این ستون در زمان سلطنت پادشاهان آریایی گوپتا که با ساسانیان در ایران ارتباطات بسیار دوستانهای داشتند، پیدا شد و خود آنها هم از ماهیت این ستون خبر نداشتند و آن را به احترام خدای آریایی ویشنو در مقابل معبد او قرار داد و بعدها مسلمانان در جای معبد، مسجد قوه الاسلام را بنا کردند و این ستون همچنان در صحن مسجد باقیماند. نویسندگانی مانند اریک فون دنیکن این ستون را ساختهٔ دست بشر نمیدانند. وزن ستون فلزی بیشتر از شش هزار کیلوگرم است و عامه مردم هند حلقه کردن دست از پشت، دور این ستون را خوش یمن میدانند.»
گشت امروز در دهلی تمام می شود و موسی به جای اینکه اول مسافران هتل Country Inn را برساند که به مجموعه ی قطب نزدیک تر است، ابتدا به هتل Premium Inn می رود و بعد ما را می رساند که حمار را در قضیه اش از رو برده باشد! بدینسان ما بیش از ۵ ساعت در خیابان های دهلی سرگردان و کلافه هستیم و ساعت از ۱۱ گذشته که به هتل می رسیم در صورتی که گشتمان حوالی ۵ تمام شده است!
ادامه دارد…