کتاب خانه‌ی لب دریا، یادداشتی طولانی از نویسنده داشت پیشگفتار طور
نیمچه پریشان نوشتی از نویسنده کتاب خانم ناتالیا گینزبورگ
داستان اول هم حرفه‌ی من است
قصه‌ای در باب نوشتن از خانم نویسنده
حکایتی که چندان جذبم نکرده بود تا رسید به نوشتن در زمان خوشبختی و نوشتن در زمان شوربختی
که نوشتن با تخیل باشد یا از خاطرات
که نوشتن در خوشبختی بی‌شفت است…
همینجا بود که انگار هجمه‌ای از افکار پریشان به سراغم آمد
توصیفی که انگار نوری بود بر آنچه قادر به گفتنش با کلمات نبودم برای چیزی که دقیقا همین نیست اما توصیفش دقیقا همینست
از خانم گینزبورگ هنوز کتاب نخوانده زیاد دارم و راستش را بگویم هنوز در فهرست نویسندگان مورد علاقه‌ام نیست هرچند برایم بسیار خواندنی‌ست
کتاب خانه لب دریا
