جورج اورول، قلعه حیوانات و ۱۹۸۴

یکی از این سه نام قطعا برایتان آشناست: «قلعه حیوانات»، «جورج اورول» یا «۱۹۸۴». اگر هم نیست بعد از خواندن این پست، آشنا می شود!
اریک بلر  که کتابهایش را به دلیل اینکه نامش را شایسنه افتخار نمیدانست با نام «جورج اورول » می نوشت، در سال ۱۹۰۳ در هندوستان چشم به جهان گشود. پدرش کارمند دولتی در شهر بنگال بود. وی به همراه خانواده‌اش در همان کودکی به انگلستان بازگشت و با وجود وضع مالی نه چندان خوب، در یکی از مدارس خصوصی صاحب نام شهر اتون ، به تحصیل پرداخت؛ پسر بچه‌ای فقر در جامعه به شدت طبقاتی انگلیس آن زمان.

اورول در ۱۹۲۲ به نیروی پلیس در کشور برمه پیوست؛ مسجل شدن این امر به وی که بریتانیا، کشور برمه را برخلاف خواست خود زیر سلطه قرار داده است، از نقش خود شرمنده شده و در ۱۹۲۷ از شغل خود استعفا داد و دیگر هرگز به برمه بازنگشت. وی پس از آن تصمیم گرفت تا زندگی فقیرانه را تجربه کند؛ چندی را میان فقرا، بی‌خانمان‌ها، بیکاره‌ها و کارگران فصلی لندن و پاریس گذراند.
همین از این شاخ به آن شاخه پریدن ها، دستمایه داستان ها و شخصیت‌های کتابهایش شد و پس از بازگشت به انگلیس نخستین کتاب خود را منتشر کرد. «روزهای برمه »، «آس و پاس‌ها »، «تسلیم»، «بزرگداشت کاتالونیا »، «دختر کشیش »، «نگه داشتن برگ در حال پرواز »، «جاده‌ای به سوی ویگان پی‌یر » و «تنفس» همه بر اساس تجربیات وی در دوران های مختلف زندگی‌اش نگاشته است.
اما شهرت اورول به دلیل دو کتاب «قلعه حیوانات » و «۱۹۸۴» است. اولی داستانی تمثیلی با اشاره به انقلاب روسیه و سوء استفاده «جوزف استالین» از قدرت به رشته تحریر درآمده است و «۱۹۸۴»، کتاب شگفت‌انگیزی است که جهانی توصیف می کند که در آن حتی افکار مردم نیز تحت کنترل درمی‌آید؛ دنیایی که عشق و حقیقت از آن طرد می‌شود و افراد از داشتن زندگی خصوصی نیز محرومند…..
کتاب‌های اورول جذابند ولی انسان‌هایش همیشه بازنده و در نهایت تسلیم شرایط؛ چیزی که برای ما شرقی‌ها پذیرفتنی نیست:
دوست دارد یار این آشفتگی / کوشش بیهوده به از خفتگی
قضاوت بیشتر بر عهده شما دوستان گرامی!

3 Replies to “جورج اورول، قلعه حیوانات و ۱۹۸۴”

  1. معرفی خیلی فوق العاده ای از ارول نبود . مخصوصا قسمت های مربوط به مزرعه حیوانات و ۱۹۸۴ . به آدم این حس دست می داد که دو تا کتاب معمولین …

  2. با سلام
    به نظر شخصیت جالبی داشته و به قول شماو یا نویسنده شاید به خاطر تجربه زندگی فقیرانه و زیستن با اقشار مختلف جامعه بوده که تونسته شخصیت آفرینی قویی در داستاناش داشته باشه.
    به نظر شما رمز ماندگاری یه اثر چی می تونه باشه؟(فقط یه جمله)

  3. کافکا کجاست says:

    کاش قبل از خواندن ۱۹۸۴ , کتاب “دنیای قشنگ نو” از آلدوس هاکسلی را می خواندید.

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.