پیتزا پاتزا

عکسی که گذاشتم پیتزای بادمجونه که یه سس سفید داره با گردو و پیاز بفش و روکولا و البته بادمجون از اون مدلای نازکه که دورش کناره داره و اینکه از سس کچاپ همراه سفارش هم خبری نیست راستی صاحب و آشپز اینجا کانادا درس آشپزی خونده و اونجا کار میکرده. تنور پخت پیتزاهاش هم […]

چلوکبابی (رستوران) فرد محمدی

چلوکبابی (رستوران) فرد محمدی

دیروز پس از مدتها فریز شدن در بهت و غم، کمی پای رفتن داشتم برای پیاده‌گردیبه بهانه خرید خرت و پرت خرازی رفتم تا لاله زار و یادم آمد که مدتهاست چلوکبابی (رستوران) فرد محمدی در لیستم استدر جمهوری از سعدی که به سمت بهارستان میروید و کوچه ممتاز را رد میکنید، طبقه دوم یه […]

کافه کتاب هنر

کافه کتاب هنر

دیروز، بعد از یه پیاده‌روی طولانی دیگه وقت ناهار بودتو خیابون سرهنگ سخایی بودم و دانشگاه هنر رو رد کرده بودم که چشمم به یه کافه افتاد و به نظرم جالب اومدفضا و چیدمان و موزیک رو دوست داشتمیه مبل بزرگ از این دسته بلندا پیدا کردم و لمیدم و شروع کردم کتاب خوندن تا […]

کافه اسپریس

دانشجوی پیام نور که باشی آنهم برای لیسانس دوم آن هم در دهه ی سوم زندگی، دیگر محیط دانشگاه جذابیتی ندارد البته اگر بتوان آن ساختمان را دانشگاه و کسی که فقط امتحان میدهد را دانشجو نامید! هیچ وقت قبل یا بعد از امتحان در دانشگاه نمانده ام اما پیش می آید که فاصله ی […]

کافه کرگدن!

کافه کرگدن Cafe Kargadan

والا دوستی چند وقت پیش اسم این کافه کرگدن رو انداخت سر زبون ما!

از فوراسکوئر پیداش کرده بود. فرصت نشد که با هم بریم.

پریروز یک دوست خوب و قدیمی از اصفهان اومده بود، اتفاقا همان دور و برها هم بودیم

گفتیم سری بزنبم که کاش نمی زدیم!

به نظرم فقط و فقط فوراسکوئر می تواند، ملت را کشانده باشد آنجا و نمی دانم که چرا این همه تعریف نوشته بودند!

یک دست صندلی لهستانی و یک برگ پاییزی آویزان و کتابخانه ای که البته خوب است، نمی تواند جلوی بوی نای فضا را بگیرد

و کیکی که به قاعده ی یک بند انگشت، تهش سوخته و چیز کیک مانده ی بی میزه و قهوه ی ترک آبکی که حتی یک ذره هم لرد ندارد و من نم دوانم چه ترکی است!

شرمنده از این همه ایراد اما وقتی دو خانوم شیرینی پز اصفهانی و یزدی، منتقد کافی شاپ شوند، نکته ای از چشمانشان دور نمی ماند!

اگر خواستید که خودتان امتحان کنید: شهرک غرب، گل افشان شمالی، طبقه زیر زمین مجتمع ایرانیان

کافه دیدارو

کافه دیدارو Didaro Cafe

شاید ۴ سال می شد که کافه دیدارو نرفته بودم، شاید هم بیشتر!

آخرین بار خواست که جمع ما را از رو ببرد و پپرونی اش را انقدر تند کرد که خودش عذر خواست و وعده داد که پیتزای بعد را مهمان هستیم اما بعد از این همه سال که دیگر نه چهره مان یادش است و نه قولش!! ناگفته نماند که ما هم اشاره ای نکردیم.

کافه هنوز دنج است و خوب؛ منو هنوز همان است و سوپ معروفش (با پنیر پیتزا) را هم هنوز دارد. ظاهرا مدیریتش عوض نشده.

این بار «برزخ، دوزخ، بهشت» را امتحان می کنیم که چیزی نیست جز مخلوط بستنی و هات چاکلت که مارا یاد ژولی در فیلم «آبی» می اندازد!

بعد از پل سید خندان یک خیابان یک طرفه، موازی شریعتی سمت چپ (اگر رو به شمال ایستاده باشید) هست به نام شقاقی، کافه دیدارو همان جاست.

کافه تهران و باقی ماجرا!

اگر خواننده ی کودک فهیم باشید، قطعا می دانید که یک نفر هست که کودک ِ درون ِ کودک فهیم را حسابی لوس می کند، به هر بهانه یا بی بهانه برایش هدیه می خرد، به گشت و گذار می بردش و حتما می دانید که آن شخص منم. امروز به مناسبت اینکه آخرین امتحانم […]

رستوران مارکانو

Marcano رستوران ایتالیایی مارکانو

از آن رستوران هاست که از جلویش که رد می شوید، چشمتان را میگیرد

همان بار اول هم برنامه تان نگذارد که بروید، حتما بعدا سری می زنید

یک رستوران ایتالیایی تمیز و شیک و زیبا با غذای نسبتا خوب

فضایش روشن و گرم است و موزیک در پس صحنه پخش می شود؛ شانس ما Adele بود، نمی دانم که همیشه همین است یا عوض می شود!

آقایی شبیه طغرل از شما با گشاده رویی پذیرایی می کند. مشتری بار اول که باشید، یک نوشیدنی یا سالاد مهمان رستوران هستید. البته اگر بدانند که شما مشتری بار اول هستید.

سالاد را بسیار دوست داشتم؛ سومین سالاد منو منظورم است، اسمش سخت بود، دو مدل پنیر داشت؛ پارمزان و بلوچیز و تکه های مرغ گریل شده ی خوشمزه. سالاد سزارش اما عجیب و غریب بود؛ گوجه فرنگی داشت و قارچ و از نان برشته هم خبری نبود ولی خوب خوشمزه بود.

جالب تر از همه ظرف سسی بود که دست ساز رستوران است؛ سس سزار که مواد اصلیش اسفناج و سیر است، سس ریحان و نوعی سس تند. هر سه را دوست داشتم.

پیتزایش کمی خشک بود برای من، فکر کنم کمی زیادی در oven  مانده بود اما نه آنقدر که خوب نباشد.

توصیه ی کودک فهیم این است که امتحانش کنید. در مجموع خوش می گذرد.

در محدوده هم Delivery دارد

آدرس: شهرک غرب، بلوار فرحزادی، خیابان ارغوان غربی، بعد از چهار راه فخار مقدم، پلاک ۸۴

تلفن:۲۲۰۸۲۸۷۸ – ۲۲۰۸۱۵۵۷ – ۲۲۰۷۲۶۳۴

پیتزا داود!

پیتزا داود

پیتزا داود یا چگونه بدترین پیترای عمرم را خوردم!!! خوانده بودم که پیتزا داود قدیمی ترین پیتزا فروشی تهران است، سال ۱۳۴۰ افتتاح شده و عمو داوود ابتدا با آندره (همان که کالباس هایش مشهور است) شریک بوده و بعدا راهشان جدا شده. خوب کافی است که مهتا و من بشنویم که جایی در شهر، […]

باربیکیوی مغولی!

اهل ریسک در غذا خوردن هستید؟؟

نتیجه اش همیشه خوب نیست اما غذا خوردن را تبدیل به یک ماجرای پرهیجان می کند

اینکه تا چه اندازه واقعا مغولی است را واقعا نمی دانم اما در مجموع مخلوطی از گوشت یا مرغ گریل شده و سبزیجات نیم پز که ترکیبشان چندان ربطی به هم ندارد و انواع ادویه و سس است.

حدودا دوسال پیش، شعبه ی گلستان (بالکن مرکز خرید گلستان) را رفته بودم که خوب بود و شعبه ی ونک (خیابان کار و تجارت، دو قدم مانده به پیتزا راز) را چند روز پیش امتحان کردم که کیفیتشان به نظرم یکی بود.

در شهرک غرب و مجموعه ورزشی انقلاب هم شعبه دارد.

برای تنوع خوب است و اینکه غذای سالم است

کافه دنج

قبلا هم چند بار «کافه دنج» رفته بودم، نزدیک خانه ای بود که با صدف و نَوین روزگار شادی را گذاراندیم و من هنوز آن کوچه و محله را خیلی زیاد دوست دارم باز هم کلاس ِ طولانی پنج شنبه ها و ناهار با عجله ی قبل از آن؛ که می شود بعد از کلاس […]

«چار میز»، واقعا چهار میز دارد!

چهار تا میز چوبی کوچولو که با رومیزی پارچه ای آبی نفتی با خال-خال های سفید پوشونده شده و ۳-۲ تا چهار پایه چوبی کنارشه، میزی که یه اجاق گاز دو شعله روش نصب شده، تعدادی قابلمه، بسته های پاستای خام که تا نزدیک سقف میرسه، کلی ادویه، یه یخچال واسه خنک کردن نوشابه ها، […]

کافه رسانه

اگر با سرعت از کنار پایگاه انتقال خون ابتدای بلوار کشاوزر (البته از سمت میدان ولی عصر) رد نشوید، استندی می بینید که شما را به «کافه رسانه» در زیرزمین فرهنگسرای «رسانه» هدایت می کند و کمتر از یک ماه است که افتتاح شده است. زیر زمین روشنی است، ۸ میز که شاید هرکدام بتواند […]