کی گل شب بو رو از شاخه چیده…

سیمین غانم

اولین بار پدرم یک نوار کاست از سیمین غانم به من داد

و من شیفته ی صدای آسمانی اش شدم

بیش از دو یا سه آلبوم ندارد

اما هر تک آهنگش برای سرمست شدن و مدهوش شدن کافیست

سیمین تنها خواننده ایست که در گوش دادن به صدایش نهایت خساست را به خرج می دهم و بعد از اینکه مدت ها به خودم التماس می کنم، به سراغ یکی از آهنگ هایش می روم

همیشه، تشنه ی تشنه صدایش، به آن گوش می سپارم

سیمین، هر از چندگاهی به همت بنیاد خیریه فروز نیا، کنسرتی برگزار می کند و من  اگر به موقع  خبردار می شوم، هر بار می روم

کنسرت زنانه رفتن هم آدابی دارد برای خود

پشت شیشه های تالار وحدت پرده می زنند و موبایل و دوربین و هرچه ضبط کننده ی صدا و تصویر است، در همان ورودی از شما می گیرند.

آن سوی پرده اما، شهر زنان است؛ باور نمی کنید که با لباس دلخواه و موی آراسته و رها، در تالار وحدت قدم می زنید!

سیمین از آهنگ های قدیمی اش خواند که همه با او خواندند و گل گلدون را دوبار، که همیشه دو بار می خواندش

و ترانه ی مرد من را این بار تا انتها خواند

اشعاری از حافظ و چند ترانه ی فولکلور گیلان

و چه خوب است در میان غریبه ها نشستن

که نیازی به کنترل احساسات نیست

آن زمان که اشک جاری می شود بی امان و آن زمان که لبخند می نشیند به پهنای صورت

چه می کند صدای این زن با تار و پود وجودم

و عاشقِ عاشق شدن تالار وحدت را ترک می گویم

و امیدوارم به دیداری دیگر که محصور نباشد و نا ماندگار….

One Reply to “کی گل شب بو رو از شاخه چیده…”

  1. چه عالی … خیلی دوست داشتم من هم شرکت می کردم حیف من اصلا خبردار نمیشم از این کنسرتها!

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.